-
025 - اینترنت ^_^
پنجشنبه 4 شهریور 1395 16:22
بعد از سه سال و خورده ای خلاصه با اینترنت از نوع وای فای و به اصطلاح پرسرعت کانکت شدم ^_^ اینترنت سیمکارت سخت بود. الان قدر این اینترنتمو بیشتر میدونم و قرار گذاشتم که کمتر غر بزنم در مورد سرعتش اگه افت پیدا کرد D:
-
024
یکشنبه 31 مرداد 1395 19:22
چه عجیبه واسم. دوستت منُ میشناسه ولی من دوستتُ نمیشناسم. اون عکسِ منُ دیده ولی من عکسِ اونُ ندیدم. اون منُ توی خیابون دیده ولی من اونُ ندیدمش. البته خب شایدم دیدمش ولی به هر حال چون نمیشناختمش متوجهش نشدم. بنده خدا چندبار منُ دیدهُ خواسته بیاد جلو، چون میدونسته من نمیشناسمش نیومده اصلا (با توجه به شناختی که تو از من...
-
023
پنجشنبه 28 مرداد 1395 16:19
میلیاردها میلیارد آدم روی کره زمین در حال زندگی اَند و من هیچ وقت هیچکسی را نداشته اَم که وقتی حواسم نیست ازمن عکس بگیرد... همینقدر تنها... همینقدر بیهوده... و به گمانم اگر تکنولوژی تا آنجا پیش نمیرفت که به عکس سلفی برسد، من از یک جایی به بعد تا به امروز هیچ عکسی از خودم نمیداشتم... :/ + :(
-
022
پنجشنبه 28 مرداد 1395 16:11
آنجا که عشق گم شده بود و راهش را پیدا نمیکرد ...
-
021
سهشنبه 26 مرداد 1395 15:33
فکر کردم دیگه هیچی نمیتونه خوشحالم کنه ... یهو یادم اومد که تو رو دارم... چند لحظه چشامو بستم و چندتا نفس عمیق کشیدم. یادم اومد این کاریه که همیشه وقتی عصبیم تو میگی انجام بدم. عصبی بودم و بدون اینکه فکر کنم کاری و کردم که همیشه توو این موقعیت میگی ... تاثیر این که یادم اومد تو رو دارم از تاثیر اون نفسای عمیق بیشتر...
-
020
یکشنبه 24 مرداد 1395 15:39
اعتماد کردن... واسم شده یکی از سخت ترین کارها . حتی به تویی که میدونم میشه بهت اعتماد کرد. ولی هنوز یه صدایی (و شاید یه ترسی) نمیذاره ... نمیدونم . شاید هنوز وقتش نشده و به وقتش این صدا خودش ساکت بشه...
-
019 - هذیان های نیمه شبانه !
چهارشنبه 20 مرداد 1395 00:33
اگه اینجا یه مملکت دیگه ای بود مطمئن باش فقط پسر همسایه تون نبود که بعضی شبا بهت پیام میداد که بری و باهاش قدم بزنی ... شک نکن هر شبی که دلم میگرفت حتما بهت میگفتم که میتونی بیای قدم بزنیم ؟ و اگه جوابت آره بود دم در خونه تون بودم. بدون توجه به مسافت و دوری راه و فلان و بهمان ... اگه فقط اینجا نبودم ... اگه اینجا...
-
پست ثابت
سهشنبه 19 مرداد 1395 23:38
دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید میترسم از اون لحظه که دیوونه نباشی ... گروه داماهی - اهنگ دیوانه
-
018 - فقط تو میمونی با من، فقط تو میخندی زیبا ... *
سهشنبه 19 مرداد 1395 23:27
زنگ میزنی که بهم یاد بدی چطوری هات اسپات بسازم که همون نت گوشی رو به لپ تاپ وصل کنم و الکی بسته نت جدا نخرم . مامانم خونه ست و مثل همیشه حرفمون که تموم میشه میام تلگرام دوباره . میگی نیم ساعت شد و من تعجب میکنم. جدی جدی باورم نمیشه و میگم اصلا حس نکردم. فکر میکردم کمتره. میگی آره اینو بهش میگن گذر زمان :)) میگم آره....
-
017
سهشنبه 19 مرداد 1395 23:02
کاش یاد بگیریم ممکنه همیشه در جواب ِ "دوستت دارم" گفتنامون "منم دوستت دارم" نشنویم... کاش دلمون یاد بگیره از نشنیدنش نشکنه ...
-
016
دوشنبه 4 مرداد 1395 14:47
بخند دیوونه... تو بخندی دنیا شکل خنده هات میشه خنده هات قشنگن تو بخندی دنیا قشنگ میشه ... :) + از نوشته های چند وقت پیش که روی کاغذ نوشته بودم. از آنجایی که کاغذ برای منِ آشفته حال قابل اطمینان نیست و گم میشود، این نوشته به اینجا منتقل شد D:
-
015
دوشنبه 4 مرداد 1395 14:29
جمعه خوشحال بودم. تمام روز. شبش ... چپیده بودم زیر پتو و بی صدا گریه میکردم که کسی بیدار نشود... شنبه را با بغض گذراندم . از آن بغض های نفهمی که کوچه و خیابان سرش نمیشود. توی تاکسی حتی چشمانم پر از اشک شده بود. شب که شده بود دوباره خوشحالی برگشته بود به من. یکشنبه نزدیک ظهر خوشحالی انگار ته نداشت. انگار تمام شدنی...
-
014
سهشنبه 22 تیر 1395 16:35
یه مدته که ننوشتم و الان که این صفحه رو باز کردم حس میکنم انگشتام دیگه لال شدن واسه نوشتن ! نمیدونم ... دیگه هیچی واسه نوشتن ندارم انگار. یادم رفته نوشتن. حرفام همه تلنبار شدن روی هم. خوشی و ناخوشی ها. تلخی ها و شیرینی ها ... انقد که تلنبار شدن رو هم دیگه انگار قابل تشخیص نیستن که کدومشون چی بوده... گم شدم . سردرگمم....
-
آخرسال...
شنبه 29 اسفند 1394 23:14
نمیدونم اصلا هنوز مهمه که توو این متروکه بنویسم؟ مهمه که بخوام اینجا ثبت کنم نود و چهارَم چه شکلی بوده؟ خب به هرحال جای دیگه ای رو هم واسه ثبتش ندارم ( البته اگه ثبتش اهمیتی هم داشته باشه! ) ولی اینکه حالا یهو دلم خواسته بیام و بگم ... نود و چهار تا آبان ماهش معمولی بود. ینی هم خوب هم بد. ولی اتفاق خاصی توش نیفتاد....
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 21 بهمن 1394 02:55
کسی که حالش بده اگه بره سربازی اونجا بدترم میشه. این خوب نیس. یه دوست قدیمی که حالش بده رفته سربازی و من الان دقیقا نمیتونم هیچ غلطی واسه بهتر شدن حالش انجام بدم. و خب این یکی از بدترین حسای دنیاس...دوسته قدیمی خیلی جاهای خطرناکی کنارم بود. نذاشت خیلی خریتا رو بکنم. دوستیمون مجازی بود ولی کمکاش واقعی... الان ... حس بی...
-
011
جمعه 16 بهمن 1394 00:58
1 - توو زندگیم به هرکی بیشتر گفتم " مواظب خودت باش " کمتر مواظب خودشه! نمیدونم قضیه چیه که با اینکه میدونم اینجوریه ولی بازم نمیتونم نگمش... بازم هی میگم مواظب خودت باش ... + بیشتر از اینکه بگم " دوستت دارم " ، میگم " مواظب خودت باش " ... چون میدونم مواظب نیستی ... 2 - پاییز اومد و رفت و...
-
010
شنبه 5 دی 1394 15:21
اگه کسی رو دارید که وقتی حواستون نیست ازتون عکس میگیره و بعد اون عکس و نشونتون میده و شما همونو میذارین عکس پروفایلتون ، دیگه چسناله هاتونو تموم کنین لطفا. شما خوشبختین و به هیچ وجه تنها نیستین... +دیوانه خسته از عکسهای سلفی : (
-
09 - باران تویی...*
پنجشنبه 5 آذر 1394 22:21
حالم به حدی بده و به حدی عصبی و ناراحتم که میتونم آدم بُکُشَم ! حالا میخواد اون آدم خودم باشم یا هرکس ِ دیگه ای... آره من الان دقیقا به همون درجه از دیوونگی رسیدم... دقیقا همون قدر... * عنوان، اسم ِ آلبومی از چارتار است.
-
08
دوشنبه 25 آبان 1394 00:18
+ توی خانه دعواست. لیوان چایی َ م را برداشته ام با یک دانه شکلات. امده ام توی اتاقم و در رابسته ام. هندزفری را گذاشته ام توی گوشم . چارتار یکسره میخواند و از صداهای بیرون ِ اتاق هیچ نمیشنوم.گوشی را زده ام به شارژ. و از توی گوشی ام دارم وبلاگ هایی که دوست دارم را میخوانم. "دنیا مگه از این زیباترم میشه؟ :) "*...
-
07
یکشنبه 24 آبان 1394 01:17
دوستت دارم قد ِ همون آغوشی که هیچوقت سهمم نشد...
-
06
چهارشنبه 13 آبان 1394 14:29
سرما خوردم. به شدت احساس تنهایی و بی پناهی دارم! (از بس که از همه فاصله میگیرم که اونا سرما نخورن). با هر عطسه ای که میکنم حس میکنم همه ی سلول های بدنم درد میگیره ! از سر گرفته تا تک تک استخونام. سینوزیت... رفیق هرساله ی فصل سرما دوباره اومده سراغم... :) اومدم اینجا چون تنها پناه تنهاییام همینجاس... چند وقته دیر به...
-
05
یکشنبه 26 مهر 1394 01:44
توی این پاییز عاشق نشین. توی این پاییزای دوس داشتنی اما لعنتی عاشق نشین. پاییز واسه تنهاییه... همون تنهاییه همیشگیه دوس داشتنی و یا حتی نکبتی که قبلا داشتیم. هوای پاییز هیچم دو نفره نیس. پاییز فصل قدم زدنا و خاطره ساختنا و کوفت و مرضای دو نفره مون نیس. خب؟ پاییز فصل تنهاییه ادمای تنهاس... پاییز فصل بی چتر بودن و با...
-
04 - خوشحالی
جمعه 3 مهر 1394 03:49
خوشحالم. خیلی زیاد. بعد از یه سال این اولین باره که اینهمه خوشحالم. از صمیمیت دونفر و عوض شدن نوع رابطه خوشحالم. این خوشحالی اونقدر زیاده که هیچ جوری نمیتونم با کلمه ها بگمش : ) هر دو نفرشون خیلی واسم دوس داشتنین. اونقدر زیاد خوشحالم که نصفه شب با گوشی و بدون عینک و به سختی دارم تایپ میکنم اما هیچی ناراحتم نمیکنه : )...
-
03
پنجشنبه 2 مهر 1394 12:20
همه چی حتی اگه درست هم نشه، یه روزی بالاخره تموم که میشه ...
-
02 - پاییز
چهارشنبه 1 مهر 1394 02:24
میگه موقع خرید لباسای پاییزی لباسایی بخرین با جیبای بزرگ اندازه دوتا دست . شاید همین پاییز عاشق شدین. ولی فکر نمیکنه اگه عاشق نشدیم اون وقت چی؟ ... اگه عاشق نشدیم ما میمونیم و لباسایی پر از حسرت دو نفره بودن. مامیمونیم و حسرت یه عالمه هوای سرد و دو نفره ای که اومده و رفته... ما میمونیم با یه عالمه لباس که که جیباشون...
-
01 - کوچ
یکشنبه 29 شهریور 1394 16:08
بلاگفا یه بار دیگه لطف کرد و گند زد به همه چی. :) بیخیال. دوباره شروع میکنیم. با یه خونه ی جدید . خوبه که واسه جبران اشتباه وقت بود هنوز :)