035

نشسته بودم توی پارک. پارک بانوان . (بله ما اینجا خیلی امکانات داریم. نمونه ش همین پارک که فقط واسه خانوماس :/ ) روی یکی از دوتا نیمکتی که توی سایه بود نشسته بودم و کتاب میخوندم. بقیه نیمکتا همه توی افتاب بودن. بعد از یه مدت دوتا خانوم اومدن نشستن کنارم و گفتن ببخشید مزاحم شدیم. سایه پیدا نکردیم و ... لبخندی زدم و گفتم خواهش میکنم. بعد یکیشون کتابم و نگاه کردو  گفت اخی دارین درس میخونین مزاحم میشیم با حرفامون؟ گفتم نه درس نیست. کتابه. گفت آهان خب پس هیچی چیزی نیستش .

به ارزش مطالعه در کشور کاملا پی بردید؟ :| هیچی! واسه کتاب خوندن در حد پشکل هم ارزش قائل نشد :|

نظرات 3 + ارسال نظر
mohi چهارشنبه 14 مهر 1395 ساعت 15:28 http://2girls-mb.mihanblog.com/

Aleme شنبه 10 مهر 1395 ساعت 15:18 http://aleme-n.blog.ir/

به قول یکی از استادامون ما دردِ نمره داریم! اکثر مردم به این دلیل کتاب میخونن و چون دردِ فهمیدن ندارن واسه همینه که اوضاع کشور به این صورته :|

متاسفانه دقیقا ... :|

پرستش جمعه 9 مهر 1395 ساعت 16:06 http://khoda15.blogsky.com/

پشکل:دی
ای خدا منو نگهدار تا شاهد پستای زیبای دوستان مجازی باشم(:
پشکل:دی

خواستم مودبانه بنویسم مثلا D:

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد